کلاس زبا ن میروم
این ترم مدرس ماست این نازی جون
موجود جالبی ست در کل
خنده از لبانش محو نمیشود
دایم بالا و پایین میپرد
از هر امکانی استفاده میکند که لغت های جدید را به ما بیاموزد
امروز با طناب امده بود سر کلاس
انداخت گردنش
بعد چشمانش را گرد کرد مثلا و گفت to commit suicide
یعنی خودکشی کردن
برای هر بار تلفظ درست این کلمه توسط ما کلی ذوق میکرد و دست میزد برایمان
..ما هم هاج و واج میشویم گاهی از این همه ذوق
excellentرا جیغ میکشد
وقتی که جمله را درست می سازیم
از بس پراز انرزی است خودش
ساعت اتمام کلاس را هم فراموش میکند
ماهم فراموش میکنیم راستش...
بعد از کلاس از فرط انتقال انرزی دلمان میخواهد هی جیغ بکشیم هی بالا پایین بپریم و هی بگوییمoh my god0 (البته با تلفظ مخصوص نازی جون )...
خلاصه خدا خیرش بدهد
این روزها که از در و دیوار هم انرزی منفی سرازیر است وبازار انواع کلاسهای انرزی درمانی هم داغ
مفت و مجانی ما را در فوج فوج انرزی مثبت غرق میکند این نازی جون...
*از درونش خبر ندارم ...اما امیدوارم اگر هم روزی خود حقیقی اش رو به ما نشون داد همین قدر شاد و پر انرزی باشه...این نازی جون ما راستی مجرد هم هست اگه کسی خواست حاضرم براش استین بالا بزنم ها...هر چند حیفم میاد می ترسم دیگه خنده از رو لباش محو شه خدای ناکرده!!!ااون وقت ما از کجا انرزی بگیریم...هان ؟
اون نظرمو ترجیحا تایید نکنین:دی
اچرا جالب بود که /کامنتتون جالبه اخه / ولی بازهم هر طور میل شماست/مرسی که اومدید
سلام. من که در کلاسهای زبان راستش ازok اخرش خوشم میومد. اخه استاد که چیزی به ما یاد نمیداد. فقط میگفت در انتها.ok. به هر حال شما دل نوشته های جالبی دارید. در ضمن شما منو با چه پیوندی لینک کردید؟
میثم
ارادتمند
شما هم کامنت جالبی گذاشتید/ ولی قبول دارم توی بعضی از کلاسهای زبان غیر از ok چیز دیگری هم نمیشه یاد گرفت/ من کس دیگه ای رو لینک کرده بودم با شما اشتباه گرفتم/ شما رو هم با اسم وبلاگتون لینک کنم دیگه؟
سلام
ممنون که خوندی و وقت گذاشتی و نظر دادی
دمش گرم این نازی جون!
شما هم یه کم همکاری کنین خوب بجای نگاه کردن
شما هم بپرین فضا
هاها
خواهش میکنم/ کلاس نازی جون همین جوریش رو هوا هست ما هم بپریم فضا خودش میمونه و طناب دارش!!!ولی به پیشنهادت فکر میکنیم
سلام خدا رو شکر, ایشالا همیشه پر انرژی باشید. ممنون که خبرم کردی. راستش این روزا خیلی گرفتارم. شعر جدید هم چشم حتمآ آپ کردم خبرتون میکنم. راستی تولد پسرمه شما هم دعوتید.(چشمک)
تبریک تبریک خیلی تبریک انشاا...تولد صد سالگی اش را بگیرید/من هم چنان منتظر شعر جدید هستم
منم همچین استادی رو داشتم.
عاشقش بودم
و هستم.
مجرد هم بود.
ما بسی فیض بردیم!!!
البته "مهدی" بود! ;)
مرسی بهم سر زدی.
دوست داشتی لینک کنیم.
سلام من شمارو به اسم وبلاگت لینک میکنم/لبته مهدی و نازی نداره که دوتاشون بریک وزن ان/خوشحال شدم بهم سرزدی
سلام..سلام گلم..
خواهش میکنم..گوشاتون خوشگل میشنوووووووووه
خیلی خوشحالم کردی اومدی..
فدای تو...خیلی نوشته هاتو دوست دارررررررررررررررم.
فعلا..
چقدر خوب!
واقعآ باید قدر این جور معلم ها رو دونست!
چه معللمه باحالی
خدا سایشو از سرتون کم نکنه!!!!!
من سالها یعنی به عبرتی از اول دبستان تا پایان پیش دانشگاهی کلاس زبان رفتم
البته کلی به نفعم شد ولی همیشه سر کلاس خوابم میومد
وای این حس رو (خوابالودگی رو میگم )اون سالهایی که به اجبار مدرسه باید کلاسهای کانون زبان رو شرکت می کردیم داشتم /فرض کن از ساعت ۱ تا ۳بعداز ظهر بعد از نهار /باور کن سر همین قضیه از زبان متنفر شده بودم/بلاخره با سختی به این حس غلبه کردم!
موفق باشید .
ای بابا زن و بچه داریم خدا نکرده! نازی خانم هم بعنوان زن دوم و آره و اینا :)))
پس خیالم دیگه راحت؟ ایمیلمو میرسونین؟:دی منتظر باشم؟
رخصت
سلام ..خسته نباشید..بلاگ زیبایی داری...اومدم تشکر کنم به من سرزدی ... اپ کردم خوشال میشم سر بزنی..بای
چه خوبه کلاس زبانتون
خوش به حالت
میدونی من ۱۵ ترم خوندم شکوه
هیییییچییییی یاد نگرفتم
تازه میگفتن ۵ -۶ ترم دیگه بخونی زبون باز میکنین
دیگه نرفتم
الانم اصلا حوصله ی زبان یاد گرفتن ندارم :(
............
اره واقعا بعضی از این موسسات به درد نمیخورند منهم تازه با سیستم سفیر اشنا شدم شما هم یک امتحانی بکن شاید دوباره علاقمند شدی/موفق باشی